سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق سوخته


ساعت 7:37 عصر شنبه 84/7/30

من سالهاست که به دنبال کسی می گردم ...به دنبال چیزی
آری من سالهاست که بر سرکوه نشسته ام و به چشمه نگاه می کنم که چگونه با خاک اخت شده است
آری سالها به باد می نگرم که با آسمان اخت شده است
به پرنده نگاه می کنم که پرواز میکند
آری من در اوج خزان خویش به بهار زندگی ام می اندیشم
بهاری که شاید هیچگاه بوی لاله هایش مرا مست نکرده است
بهاری که هیچگاه شکوفه های گیلاسش میوه نداده اند
ای آشنای غریبه هیچگاه بسوی من نیا؟
چرا که غم دل من به سوی آسمان رویاهایت پرواز می کند
و تیرگی قلبم تو را غمگین
آری ای مهربانم ؛هیچگاه به نگاه های عاشقانه ام دل مباز, چرا کع در دلم جز غم هیچ نیست.
غمی که سالهاست در خانه ی دلم لانه گزیده است
ای مهربانم اگر بدانی اندیشه های من نیز از من گریزانند..هیچگاه سراغ من نمی آیی
آری سایه من سالهاست همدم تنهایی من است
ای که هوای من شده ای دم زدن در تو حیات من است

¤ نویسنده: مهدی امیرابادیزاده

نوشته های دیگران ( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
1
:: بازدید دیروز ::
7
:: کل بازدیدها ::
4733

:: درباره من ::

عشق سوخته

مهدی امیرابادیزاده
من ادم خونسرد و خیلی هم مهربون هستم کاشکی همه هثل من بودند

:: لینک به وبلاگ ::

عشق سوخته

:: آرشیو ::

پاییز 1384

:: اوقات شرعی ::

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::